كوتاه شدن مو

سلام پسرم

خب خبر خبر خبر........

چه خبر

موهاي آقاي حميد رضا خدام كوتاه گرديد!!!!!!

توسط چه كسي؟

جلوي موها بوسيله دايي با همكاري مامان و مامان كبري!!!!!!

پشت موها با همكاري مامان و بابايي!!!

عجب با چي؟

جلوي موها بوسيله ماشين و.

پشت موها بوسيله قيچي

عجب حالا شدي عين اين شعر:

گوشت و پيازو دنبه              سلام گرد و قلنبه

 تو بچه اي يا ماهي              فدات بشم الهي

........

عزيزم موهات خيلي بلند شده بود و تو چشمات داشت تو رو اذيت مي كرد ما هم در يك حركت شهادت طلبانه بات همكاري

دوستان موهات رو كوتاه كرديم البته تو هم جيغ و گريه كم نذاشتي و مامانت هم كلي شاكي شد كه چرا اشك پمسلمو در

آوردي .!!!! فكر مي كنه آسمون دهن باز كرده اين يه دونه افتاده پايين....

این عکس قبل از کوتاهی:اووووه چه موهایی پسرم بریم برات شینیونشون کنم

و این هم آقا داماد گلم سوار بر ماشین آرزوها

 

ماه 11 و ماه برکت

گل نازنینم یازدهمین ماه تولدت رسید و ما داریم به ۱  سالگی تو نزدیک می شیم

اما این روزا من یه حس خاصی دارم چون ماه مبارکه و این همون ماهیه که شما توش به دنیا اومد ی و تمام لحظه ها منو یاد پارسال می اندازه که اون روز ۲۵ ماه مبارک نه بابات و نه مامان کبرات و نه دایی احسانت افطاردرست و حسابی نخوردن و از سحرشون هم من خبری ندارم چون تو حال خودم نبودم............

 و این دومین ماه رمضان عمرته و شما هرشب تو جلسات می دوی و ورجه و وورجه می کنی و ممکنه که خدایی نکرده کسی چشمت کنه ......تازه نمی ذاری که برات حرز هم ببندم و اونو  می کنی........

اما بعد از اتفاقات این ماه:

از وزنت که خبری در دست نیست چون نتونستم ببرمت دکتر

اما بگم از این روزا که من روزه هستم و نمی تونیم درستو حسابی دنبالت بدوم و دیگه شما حسابی هر کاری دلت خواست می کنی.....و به همین خاطر امروز هم که چی شد؟!!!

من داشتم آماده می شدم برم بیرون و تو هم دددد می کردی که ناگهان تو خوردی زمین اما کجا ؟ دم پله های اتاق خواب و خدا به من رحم کرد و تو کنار چشمت خورد به لبه پله و...........

من که بهم خیلی سخت گذشت و...

اما  از چی بگم....

از راه رفتنت که تقریبا دو هفته ای می شه که حرفه ای راه میری.......

از باهوش بودنت و خلاقیت فوق العادت که برای رسیدن به جاهای بلند تر از قدت چیزی زیر پات می ذاری...........

یا از جهت یابی قویت که می تونی به راحتی وقتی از چیز مورد خواستت دورت می کنن از فواصی دور بدوی و به اون برسی......

یا از اینکه چقدر به سی دی زبانت علاقه مندی و با دیدن اون کلی خوشحال و سرگرم می شی.....

و از اینکه دیگه مامانت کم کم داره به روزایی فکر می کنه باید چند ساعتی بدون تو باشه و این آسون نیست ......

...

اینم بگم حسابی شیطون شدی و با سحر حسابی دنبال باری می کنی در حالی که دستاتو با فاصله می گیری و خیلی با نمک می دوی و...... خیلی باحاله وقتی سحر به طرفت بر می گرده و پخت می کنه تو جیغ می زنی و می دوی.

برای این ماه برات چیزی نخریدم  چون چیزی نپسندیدم گذاشتم یه جا برای ۱ سالگیت

و اما ۱ روز دیر شد چون سرم به ماه مبارک گرمه و اصلا وقت ندارم

اینم بگم برای دومین بار روز اول ماه مبارک رفتیم قم...

خب من باید برم چون تو خیلی اذیت می کنی

تا بعد

تولدت مبارک

مطالبی که همیشه یادم میره

می دونی می خوام این دفعه یه خرده بیشتر بنویسم و بگم اون مطالبی که از قلم افتاده:

اول:درباره وبلاگ

آغاز به کار و ادامه فعالیت این وبلاگ نشون دهنده عمق علاقه مامانی به تو و اراده اون در انجام دادن کارهاست........

اول که این وبلاگ رو راه انداختم فکر می کردم تا دو ماه دیگه برمی گردم سر کار و اینترنت فول و.... اما عشقم به نی نی نذاشت که برگردم و با مالیدن پی 6 ماه مرخصی بدون حقوق به تنم و 6ماه ادامه بی پولی تصمیم گرفتم خودم از نی نی نازم نگه داری کنم(گرچه اون موقع فکر می کردم بی پولی داره ولی :ان الله یرزق من یشاء بغیر حساب رو من تو این مدت دیدم با این گشایش ایی که برای ما کرده)

چون زیاد شد بقیشو تو ادامه مطلب بخون

ادامه نوشته

کوچولوی  شیطون

پسرکم ما بعد از عید برای اولین بار رفتیم خونه بابا بزرگ سمنانیت........

و تو حسابی اون جا شیطنت کردی و با راه رفتن دائمیت حسابی همه را هیجان زده کردی........

البته تو رو فرش کاشاان جدیدشون هم دست گل به آب دادی:یه بار جیش کردی ،یه بار یه پارچ دوغ ریختی و یه بار هم یه بطری آب

تازه اینم بگم حسابی به جون ظرف و ظروف قیمتی مامان بزرگت افتاده بودی و نمی شد جدات کرد از این اجناس...........

البته اذیت شدی چه وقتی می خواستیم بریم چه برگشتنه :چون باید صبح زود راه می افتادیم به خاطر همین تو حسابی و بد خواب شده بودی و غریبی اون جا و آدم هاشم مزید بر علت شده بود که تو حسابی بهونه گیری کنی و پدر  من و بابایی رو در آوردی بر این ها اضافه کن اسهال گرفتن و غذا نخوردن تو رو می ترسم همون ۱۰۰ گرم وزنتم پریده باشه پسرکم......

و اما از غریبیت بگم که حسابی فک و فامیلای بابایی رو شاکی کرده بودی و اصلا بقلشون نمی رفتی تلاش های منم فایده ای نداشت:یا بقل من یا بابایی البته روز دوم بهتر شده بودی اما هنوزم از دست عمو محمود فراری بودی.......

خب پسرم این سفر هم مثل تمام چیزاس دیگه زندگی گذشت و تو از ۵ شنبه تا امروز خونه بابا بزرگ پدریت بودی....

تا بعد

 

آخرین امید آمد

فریاد تمنای ظهورش چو به پا خواست

فریاد زدم بر سر دل شرم کن از خواست

خوابیم حقیقت به خدا نیست به جز این

ما غایب و او منتظر آمدن ماست

تولد خلص انبیا و اولیا دردانه هستی بقیه الله الاعظم مبارک

گل قشنگم اولین نیمه شعبان عمرت مبارکت باشه.

نی نی نازنینم تو پارسال نیمه شعبان تو دل مامنی بودی و با هم رفتیم کالسکه و صندلی ماشین و ساک وسایل برات خریدیم اما امسال:

تو می تونی چند قدمی راه بری گرچه کمی می ترسی کمی تنبلی می کنی و بعد از اون روز 27 تیر ماه دیگه نتونستی درست و کامل راه بری

تو دست میزنی هروقت که مورد تشویق قرار بگیری یا آهنگی بشنوی

تو ازصدای ماشین لباسشویی به هیجان می آیی و می ری طرفش ،برمی گردی،جیغ می زنی،و نهایتا بعد از کلی عقب،جلو کردن نهایتا می ری و به اون دست میزنی و این پروسه همیشه ادامه دارد

از صدای هر نوع وسیله برقی می ترسی مثل خرد کن و هم زن و...

علاقه ویژه ای به انواع سبد ها و پوشش های در راه آبها داری  اگر ازت غافل بشیم سریع تو دهنت می کنی...

همچنین علاقه عجیبی به موبایل ،لب تاپ و کامپیوتر داری

البته مانع های قبلی در این باب جواب نمی ده و تو می تونی صندلی رو جابجا  کنی و به خواستت دست پیدا کنی...

پله ها رو با سرعت برق آسایی طی می کنی و از هر پله ای بالا می ری و.....البته مثل مورد قبل راه کارهای قبلی بی اثر شده و تو پشتی و می ندازی و پله رو می ری بالا.......

(بگم ما بدنبال راه های جدید می گردیم:فرش کردن پله ها و کف آشپزخانه یکی از اونهاست)

دیگه الان تبحر ویژه ای در مرتب کردن کشوهای خودت و مامانینا داری...

البته به سلیقه خودت که بهم زدن لباسها،ریختن بیرون وسایل،گذاشتن وسیله ها تو جای هم می باشد..........بالاخره مامانی نباید بی کار بمونه..

تو الان دیگه قاقا،بابا،مامان،آب به،دد رو به راحتی می گی.....ماشاالله

و...... یه عالمه کار دیگه که من یادم نمی آد همشو برات بگم و اینها مهمترینشون بود....

و نهایتا اینکه تو اصلا برای کسی آرامش نمی ذاری و یه لحظه قرار نداری و مامانی رو بیچاره می کنی .....

یه ویژگی مهم دیگه اینه که شما از هر بازی و وسیله ای خیلی زود خسته می شی......

خوب گل زندگی من عیدت مبارک.